مهدیه گلرو که آذرماه سال 87 بازداشت شد و در فروردین ماه سال جاری دادگاه اتهام تبلیغ علیه نظام و همکاری با منافقین را به او تفهیم کرد، در اعترافات خود که نسخهای از آن در اختیار رجانیوز قرار گرفت، ضمن بیان بخشهایی از روابط شنیع تشکیلاتی این سازمان، پرده از نحوه ارتباط گیری پوششی با دانشجویان برداشت.
به گزارش رجانیوز، وی با یادآوری اینکه اعضای سازمان منافقین آگاهند که تفکر منحط سازمان هیج برشی و مقبولیتی بین نسل جوان و فعال ندارد، در مورد شیوه نفوذ و یارگیری آنها در دانشگاهها میگوید: به همین دلیل خود را در پوشش فعالین حقوق بشر، مدافعان دموکراسی، طرفداران برابری و حقوق زنان و افرادی نگران حال و اوضاع دانشجویان محروم از تحصیل و ستاره دار معرفی میکنند و با فعالین این زمینه ها مرتبط می شوند، بدون اینکه خود را معرفی کرده و منش و مرام خود را باز گو یند.
متن کامل نوشته این گلرو در ادامه آمده است:
من مهدیه گلرو در کمال صحت جسم و جان و با آگاهی کامل، ناگفته هایی از واقعیتی را برای دوستانم به ویژه دانشجویان باز گو می کنم. باشد که چون از دل بر آمده است، بر دل نشیند و به آنها کمک کرده تا واقعیت را با چشمان گشوده تر جستجو کنند.
قبل از انقلاب شکوهمند و مردمی 57 در زمان دیکتاتوری، گروه ها و سازمان های مختلفی با ذهنیت ها و افکار متفاوت و حتی متضاد در صدد بر اندازی استبداد بودند، اما نهایت همه تلاشها با بازگشت امام خمینی از تبعید به نتیجه رسید. از همان روز های اول پیروزی انقلاب، گروههایی که سالها به خاطر داشتن هدف مشترک، اختلاف ها را کنار گذاشته بودند، بر سر میراث با ارزش انقلاب به ستیز با هم برخاستند که غالب این گروهها اعتقادات مذهبی کمرنگی داشتند همچون لیبرال هاو چپ ها و یا تلفیق همه اینها در مجاهدین خلق.
در این بین، گروهی دست به سلاح شده و اقدام به مقابله با انقلاب نوپای تازه پیروز شده کرد، سازمان مجاهدین خلق بود که از سال 60 از هیچ تلاشی برای از پای در آوردن انقلاب مردم ایران فرو گذار نکرد. آنها اسلحه هایی را که روزی گارد شاهنشاهی و ارتش پهلوی بر روی مردم بی گناه می کشید، سرمایه خود کردند و از آن ها در برابر مردم بی دفاع استفاده نمودند.
و چه تعداد از مردم عادی و توده بیگناه مردم و چه تعداد از نیروهای کیفی را که خدوم مردم بودند را ترور کرده و نعمت حضور کسانی همچون بهشتی ، باهنر، رجایی و... را از انقلاب گرفتند.
و این در حالی است که رهبر این گروه تروریستی با سپر کردن جان جوانان ایرانی، خود به مکانی امن فرار کرده و در شرایط باز داشت و اعدام هواداران سازمان، خود در کنار صدام حسین که قاتل اصلی هزاران شهید است، بر میز مذاکره مینشیند و دست در دست وی عکس ها میگیرد. در حالی که در کنار گوشش به دستور دوست گرمابه و گلستانش جوانان رشید ایرانی برای دفاع از میهن و انقلاب به خاک و خون کشیده می شوند و او که داعیه مجاهدت در راه خلق ایران را داشت خود مسئول قتل عام بسیاری از خلق ایران شد.
اما قصد فدا نمودن جوانان برای قدرت و مقام به همان سالها منتهی نشد و در طی بیست و چند سال گذشته این گروهک با استفاده از نا آگاهی و عدم شناخت کافی جوانان از خود و ایدئولوژی منحوسش بسیاری را به عراق و شهرک اشرف کشانده که نه راه پس دارند نه راه پیش.
پادگانی نظامی که با ویترینی زیبا، نسل سوم انقلاب که آگاهی کمتری نسبت به وقایع دارند را به کام خود کشید. گروهی که داعیه دار مبارزه با امپریالیسم است، در طی سالهای گذشته نهانی و در طی شش سال اخیر آشکار برای به هم زدن نظم و امنیت ایران دست در دست نماد امپریالیسم یعنی آمریکا گذاشته و از هیچ همکاری و یاری برای این هدف دریغ ننموده است.
گروهی که نظام جمهوری اسلامی را فاقد دموکراسی و ناقض حقوق بشر می داند، در حالی که خود در هیچ یک از ارکان خود دمکراتیک نبوده و بیش از 20 سال است که یک رئیس جمهور انتصابی دارند و در باره نقض حقوق بشر هم همچون جوامع بدوی هیچ حدی از آزادی را برای اعضای خود نمیشناسند و حتی این ستم را به حدی رسانده که حق ازدواج را از اعضا گرفته با این استدلال که در شرایط جنگی به سر می بریم، چه شرایطی و چه جنگی در حالی که در اردوگاهی همچون کبک سر در برف کرده اید و حتی حق مادر شدن را از زنان عضو این گروهک صلب نمودهاید.
هر فردی که به اشرف مهاجرت میکند، دیگر اجازه تماس و کوچکترین ارتباطی با خانواده خود را ندارد. در حالی که این گروه خود را مسلمان دانسته و ارتباط با خویشان و خانواده از ارکان اسلام می باشد. حال بگذریم از ماجرای عجیب طلاق مریم رجوی و همسرش و ازدواج یک شبه وی با مسعود رجوی که خود انکار قواعدی از شرع است.
اما نکته مهم، عدم باور قلبی اعضای این گروهک به مرام و ایدئولوژی خود است که این روز ها برای دانشجویان و جوانان ایرانی دردسر بزرگ شده، افرادی که چون نیک می دانند و آگاهند که تفکر منحط سازمان هیج برشی و مقبولیتی بین نسل جوان و فعال نداشته و به همین دلیل خود را در پوشش فعالین حقوق بشر، مدافعان دموکراسی، طرفداران برابری و حقوق زنان و افرادی نگران حال و اوضاع دانشجویان محروم از تحصیل و ستاره دار معرفی میکنند و با فعالین این زمینه ها مرتبط می شوند، بدون اینکه خود را معرفی کرده و منش و مرام خود را باز گو یند.
از طریق این ارتباطات از نسل جوان سوء استفاده کرده و اطلاعاتی از هر یک از این گروهها را جمع آوری می کنند. من خود یکی از این افراد هستم که پس از مدتها فعالیت و گمان اینکه گروه های مختلف را خوب می شناسم، در دام تعدادی از این منافقین افتادم که به حد معنای این کلمه برای این افراد بهترین اسم و صفت است که با دورویی در بین دانشجویان جا باز می کنند تا از طریق خودمان تیشه به ریشه مان بزنند.
در حالی که قطعا خوب می دانند که خود را معرفی کنند و از سابقه و علایق خود بگویند هیچ یک از ما حاضر نخواهیم شد هیچ گونه همکاری با آنها نماییم و باز هم نیک میدانند که بازداشت هر جوان ایرانی با اتهام ارتباط با گروهک منافقین برای آنها افتخاری است که تعداد هواداران و اعضای خود را بیشتر تخمین می زنند و سر بر افراشته در مجامع بین المللی زندانیان بی شماری را که نداشته به کام آنها عمل کرده اند را می شمارند.
کسانی که ممکن است ماهها نتوانند ادعای خود مبنی بر عدم آگاهی از ارتباط با اعضای منافقین را به اثبات رسانده و به خاطر عده ای قدرت طلب و وطن فروش بهترین سالهای جوانی را در اوین بگذرانند.
گروهی برای نشان دادن خود و اعلام وجود در منافع ملی نیز دست برده و برای نزدیک کردن خود به دول آمریکایی و اروپایی سالهاست حق مسلم مردم ایران را در داشتن انرژی هسته ای که حق همه کشورهای جهان است را به تعویق می اندازند.
من در شرایطی که روزهاست به اشتباه خود فکر می کنم و در حالی که از خدا سپاسگزارم که به من کمک کرد تا زمانی برای فکر کردن بیابم و بیش از این هیزم بر آتش دشمنان انقلاب و اسلام و ایران نریزم و مرا یاری کرد تا قلم برداشته و اشتباهات خود را بر کاغذ آورم.
بسیار به این جمله از بزرگان اندیشیده ام که یک ساعت فکر کردن بهتر از 70 سال عبادت است. من فرصت و توانایی این عمل را بیرون از سلول و زندان نداشتم. اما از همه دوستان و یاران دبستانیام عاجزانه خواهشمندم ساعتی با خود خلوت کرده و به اهداف خود در زندگی بیندیشید امیدوارم در مجموعه اهداف آنها چیزی جز خیر انقلاب شکوهمند ایران و سر افرازی وطنمان نباشد.
من ندانسته شماره بسیاری از نزدیکان و دوستان و همکلاسان خود را به اعضای دوروی این گروهک که نفاق بر دلهایشان خانه کرده است دادم. از این اشتباه ابتدا در پیشگاه خدای یکتا و سپس نزد همه دوستانم شرمگینم و خواهشمندم جواب این افراد را نداده که در این شرایط بحرانی و این بخش از تاریخ سرنوشت ساز ایران اسلامی، همه دشمنان پنجه تیز کرده تا بخشی از منافع ملی و داخلی ما را از بین ببرند.
در این موقعیت حساس از همه دانشجویان آگاه تقاضا دارم رابطه خو درا با تمام افراد مدعی حقوق بشر قطع کرده و بار دیگر به منافع طولانی مدت ایران بیندیشند.